محل تبلیغات شما

 آدم خیلی حقیره

بازیچه ی تقدیره 

پل بین دو مرگه 

مرگی که ناگزیره

حتی خود تولد 

آغاز راه مرگه 

حدیث عمر و آدم 

حدیث باد و برگه 

آغاز یک سفر بود 

وقتی نفس کشیدیم 

با هر نفس هزار بار 

به سوی مرگ دویدیم 

تو این قمار کوتاه 

نبرده هستی باختیم 

تا خنده رو ببینیم

از گریه اینه ساختیم 

آدم خیلی حقیره 

بازیچه ی تقدیره 

پل بین دو مرگه 

مرگی که ناگزیره 

فرصت همین امروزه 

برای عاشق بودن 
فردا می پرسیم از هم 
غریبه ای یا دشمن 
ای آشنای امروز 
عشق منو باور کن 
فردا غریبه هستی 
امروز و با من سر کن 
تولد هر قصه 
یک جاده ی کوتاهه 
اول و آخر مرگه 
بودن میون راهه 
اگر چه عاجزانه 
تسلیم سرنوشتیم 
با هم بیا بمیریم 
شاید یک روز برگشتیم
آدم خیلی حقیره 
بازیچه ی تقدیره 
پل بین دو مرگه 
مرگی که ناگزیره

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها